دانیال دانیال ، تا این لحظه: 13 سال و 9 ماه و 28 روز سن داره

یکی یه دونه

بچگی 1

سلام. امروز میخوام عکسای بچگیهای دانیال رو بذارم. آخه گل پسرم دیگه آقا شده. یاد گذشته ها.... شیرین کاریهای وروجک.... خیلی زود میگذره . انگار همین دیروز بود که به دنیا اومد.... شوق زندگی رو به من و بابایی هدیه داد.  عکسا رو با هم ببینیم : اینجا تقریبا ٢٠ روزش بود... الهی فدات شم.   گفتم که گل پسر خیلی خوابالو بود... چشم نخوری مامان شازده واسه اولین بار رفته حموم. ... جیگرم یه کم ترسیده بود  مامانی تسلیمم.....  دیگه اذیتت نمیکنم. قول میدم شبا گریه نکنم.زودم بخوابم....ببخشید ...
29 بهمن 1390

عینک

سلام نفس مامان. دیروز مامان جون ( مامان من) واسه پسرم یه عینک خوگشل گرفته بود. وای که چقد بهت میومد.       گفتنی که دانیال به عینک میگه چشم. اینم فیگور های دانی جون:   ...
28 بهمن 1390

روز برفی

سلام. امروز توی شهر ما یه روز برفی بود. یعنی دیشب برف باریده بود .دانیال با کلی ذوق و شوق  اصرار به بیرون رفتن و برف بازی داشت. من و بابایی هم گل  پسر رو خوب  پوشونده و رفتیم کوه. اینم عکسای وروجک مامان:       الهی مامان فدات شه. مگه میشه از توی برفا کشیدش بیرون؟ بالاخره بعد از کلی بازی و گوله برف درست کردن گل پسر  راضی شد که برگردیم خونه خیلی دوست داریم عزیز دل مامان ...
28 بهمن 1390

آموزش زبان

تقریبا از ٢ما٥ قبل بود که با دانیال آموزش زبان رو شروع کردم. بچم فقط ١٦ ماهش بود. روزای اول یه کم سخت بود ولی با یاد گرفتن اولین کلمه به زبان انگلیسی بقیه کلمات رو زود یاد میگیره. کلماتی که دانیال تا حالا یاد گرفته و به صورت کامل اونها رو تلفظ میکنه:                                          آب= واتر                      ...
27 بهمن 1390

معرفی

سلام.از امروز تصمیم گرفتم قسمتی از خاطرات و شیطنت های دانیال رو اینجا بنویسم. البته اگه دانیال بذاره. امروز دانیال ١٩ ماه و ١٠ روزه شده. خیلی بزرگ شده. حرفای خوشکل میزنه. خونه رو در عرض ٣٠ ثانیه زیرو رو میکنه . طوری که هیچ چیز سرجاش نباشه. و خلاصه... سعی میکنم عکساشم بذارم تا کاملا با کاراش اشنا بشین
27 بهمن 1390
1